مصاحبه آقای محسن هاشمی مدیر روابط عمومی گروه صنعتی صفا با سایت پول نیوز:
به گزارش صفا نیوز به نقل از پول نیوز:خلقت، اسرار نگفته خاص خودش را دارد، که یکی از این اسرار، ظرفیتهای خاصی است که خداوند در ذات هر انسانی به ودیعه گذاشته است. یک نفر میتواند جراح خوبی باشد، یک نفر پلیس خوب، یک نفر معلم خوب، یک نفر وکیل خوب و یک نفر هم کارآفرین خوبی است. با این مقدمه، باید توانایی افراد را در نظر گرفت و بر اساس توانایی، مسوولیت را بین آنها تقسیم بندی کرد. اگر به افراد بر اساس توانمندیشان مسوولیت نسپاریم، نه تنها آن حیطه را به چالش کشیده ایم، بلکه ظرفیتهای موجود را به انحراف کشیده و حتی ویران کرده ایم.
تخریب ظرفیتها
باید بپذیریم که تا چه اندازه به تخریب ظرفیتها پرداخته ایم. آمارهای بیکاری تبعات تخریب ظرفیتها را نشان میدهد و اثبات میکند تا چه میزان در ایجاد اشتغال زایی ناتوان بوده یا ضعیف عمل کرده ایم. بدتر آنکه با وجود چالشهای بسیاری که در عرصه تولید و اشتغال زایی داریم، همچنان به بیراهه رفته و در اصراری بیهوده، این مسیر غلط را ادامه میدهیم.
بدنبال اقتصاد دولتی تنها راهکاری که برای رفع معضل بیکاری با جدیت روی آن حساب میکنیم، بهره گیری از اقتصاد دولتی است که آن نیز با شکست روبرو شده است. تنها اندیشهای که برای ایجاد اشتغال در سر میپرورانیم، افزایش میزهای ادارات و رونق فرهنگ پشت میز نشینی است. پشت میزنشینی برای مقابله با بیکاری به اندازهای جایگاه پیدا کرده که در هر اتاق کوچک یک اداره، چندین میز گذاشته ایم تا افراد ناکارآمد بدون آنکه عملکردی متناسب با حیطه مسوولیت شان داشته باشند، فقط صندلیهای پشت میز را اشغال میکنند که نتیجه آن نیز افزایش بروکراسی اداری بوده است. برای آنکه این حجم از نیروهای پشت میزنشین ناکارآمد را مفید نشان دهیم، ناچار شده ایم کاری که یک نفر میتواند بخوبی انجام دهد، به چند نفر بسپاریم، رویکردی که باعث شده ارباب رجوع را بین کارمندان متعدد پاسکاری کنیم و کاری که میشود در یک ساعت انجام داد، روزها، ماهها و حتی سالها به طول بیانجامد.
بدنبال اقتصاد دولتی تنها راهکاری که برای رفع معضل بیکاری با جدیت روی آن حساب میکنیم، بهره گیری از اقتصاد دولتی است که آن نیز با شکست روبرو شده است. تنها اندیشهای که برای ایجاد اشتغال در سر میپرورانیم، افزایش میزهای ادارات و رونق فرهنگ پشت میز نشینی است. پشت میزنشینی برای مقابله با بیکاری به اندازهای جایگاه پیدا کرده که در هر اتاق کوچک یک اداره، چندین میز گذاشته ایم تا افراد ناکارآمد بدون آنکه عملکردی متناسب با حیطه مسوولیت شان داشته باشند، فقط صندلیهای پشت میز را اشغال میکنند که نتیجه آن نیز افزایش بروکراسی اداری بوده است. برای آنکه این حجم از نیروهای پشت میزنشین ناکارآمد را مفید نشان دهیم، ناچار شده ایم کاری که یک نفر میتواند بخوبی انجام دهد، به چند نفر بسپاریم، رویکردی که باعث شده ارباب رجوع را بین کارمندان متعدد پاسکاری کنیم و کاری که میشود در یک ساعت انجام داد، روزها، ماهها و حتی سالها به طول بیانجامد.
بی توجهی به فرهنگ کارآفرینی
تمامی بحرانهای ناشی از بیکاری و تبعات آن، بدلیل نداشتن توجه لازم به فرهنگ کارآفرینی است. اگر دلمان برای مملکت میسوخت، به جای آنکه دنبال پیدا کردن فضای خالی در ادارات برای قرار دادن یک میز و صندلی دیگر و برای سرکار گذاشتن یک بیکار دیگر البته از نوع سفارشی باشیم، باید به دنبال کارآفرینان بگردیم و از آنان بخواهیم با درایت، خلاقیت و آینده نگری خاصی که دارند، چرخهای اقتصاد بیمار کشور را به حرکت درآورند.
زمین گیر کردن کارآفرینان
متاسفانه نه تنها تفکر شناسایی و تکریم کارآفرینان جایگاهی ندارد، بلکه به دنبال از بین بردن و زمینگیر کردن کارآفرینانی هستیم، که چرخهای اقتصاد را به حرکت در میآورند. امروزه بسیاری از کارآفرینان که نقش برجستهای در رونق اقتصادی داشته اند، به به بهانههای گوناگون مورد کم لطفی و حتی بی مهری قرار گرفته و میگیرند. با نگاهی به چالشهای تولید در عرصههای گوناگون، متوجه میشویم که کارفرمایان صنایع بزرگ و آنهایی که در عرصههای تاثیرگذار اقتصادی، نقش برجستهای ایفا کرده اند، با کوچکترین بهانه، به چالش کشیده شده اند.
فرار سرمایه و سرمایه گذار
سالهاست کارآفرینانی که توانسته اند با ایجاد رونق یک بخش از اقتصاد، از یک سو حرکت کشور را سرعت بدهند و از سوی دیگر خودشان از هیچ به همه چیز برسند، با ادبیات نامناسب و بکار بردن عناوین تحقیرآمیز همچون سرمایه دار زالو صفت، باعث فرار سرمایه و سرمایه گذار از کشور شده ایم. آمارهای بانک مرکزی نشان میدهد که در نیمه اول سال ۱۴۰۱ خالص حساب سرمایه کشور منفی ۱۲ میلیارد و ۸۵۰ میلیون دلار بوده که نزدیک به ۱۳ میلیارد دلار فرار سرمایه از کشور در نیمه ابتدایی امسال رخ داده که نزدیک به دو برابر دور مشابه پارسال و بیش از سه برابر شش ماهه اول سال ۱۳۹۹ است. این آمارها نشان میدهد که چه رقم سنگینی از سرمایههای مولد کشور که میتوانست اشتغال پایدار ایجاد کند و گامهای اساسی در مسیر خودکفایی برداشته شود، از کشور فرار کرده است.
اتهام زدن و آبرو بردن
به جای آنکه دست کارآفرینان را بگیریم، پایشان را کشیده ایم. به جای آنکه سنگها را از جلوی پای کارآفرینان برداریم، بر دست و پایشان سنگ بسته ایم تا سرعت شان را بگیریم و آنقدر به بهانههای گوناگون، اتهامات واهی به آنها زده ایم که بجای مدیریت تولید، درگیر اثبات حقانیت و بیگناهی خود هستند.
تفکر خودکفایی
با این همه کم لطفی و بی مهری، همچنان کارآفرینان برتر و نمونهای را سراغ داریم که خود را در یک بخش محدود نکرده و توانسته اند در تمامی عرصههای تولید، عملکرد قابل قبول و تاثیرگذاری داشته باشد. کارآفرینانی که دهها کارخانه کوچک و بزرگ را در سراسر کشور ایجاد کرده و هزاران شغل پایدار را رقم زده اند. کارآفرینانی که با تفکر خودکفایی و قطع وابستگی، در هر زمینهای که احساس وابستگی شده، ورود کرده و ریسمان وابستگی را از بیخ و بن بریده اند.
پایان انحصار به یکه تازی
برای کارآفرین تفاوتی نمیکند که در کدام عرصه حضور یابد، زیرا کارآفرین مرد یا زن بزرگی است که اعتقاد دارد وجودش باید زمینه ساز تولید، اشتغال و خودکفایی شود. کارآفرین معتقد است باید در تمامی عرصهها حضور پیدا کرده و نقش آفرین شود. البته کارآفرین عرق ملی دارد و با ورود به یک عرصه، به حکومت فرانسه، آلمان، چین، تایوان، هند یا هر کشور دیگری که اقتصاد کشور را به خود وابسته کرده، پایان میدهد. نقش آفرینی کارآفرین به اندازهای تاثیرگذار است که نه تنها اجازه یکه تازی تولیدکننده خارجی در ایران را نمیدهد، بلکه بازارهای خارجی را در انحصار خود گرفته و به عرض اندام محصولات خارجی در کشور پایان میدهد و توانمندی ایران و ایرانی را به رخ جهانیان میکشد.